ابومنصور محمدبن احمد دقیقی دیگر شاعر قرن چهارم :
همـــی نـــو بــهار آیـــد و تیـر ماه جهـــان گــاه بــرنا بود گـاه زر
چگــونــه بـلیــی کــه پـــیـوند او نجویی بد است و بجـویی بتر
شـبی پیش کردم چگونه شبی؟ همــی از شــب داج تاریک تر
درنگی که گفتم که پروین همی نـخواهد شـد از تارکم زاستر
کـرا رودکــی گفتـه باشد مدیـح امـــام فنــون ســخـن دربــدر
دقیــقی مدیـــح آورد نـــزد او چو خرما بود برده سوی هَجَر
سلام موفق باشی
اگه دوست داشتی با اسم ستاره شب لینکم کن